آرشیو خرداد ماه 1397

زندگی عاشقانه با انتخاب عاقلانه

با عشق ازدواج کردن بهتر است یا بر اساس عقل؟

۱۱۱ بازديد

اول عاشق شویم یا اول ازدواج کنیم؟

با عشق ازدواج کردن بهتر است یا بر اساس عقل؟ به نظر شما کدام رابطه عمر طولانی تری دارد و رضایتمندی بیشتر؟

امروز حتی تصورش هم سخت است؛ اینکه سر سفره عقد بنشینی بدون اینکه بدانی کسی که کنارت نشسته، چه شکلی است. اینکه فقط بدانی جنسش مخالف تو است و قرار است بقیه روزهای عمرت را کنارش بگذرانی؛ همین!

نه سن و سال، نه شغل، نه علاقه‌ها و سلیقه و نه هیچ چیز دیگر! قدیم‌ترها ازدواج با این شیوه کاملا طبیعی بود و این خانواده‌ها بودند که برای فرزندان‌شان همسر انتخاب می‌کردند و به تنها چیزی که فکر نمی‌کردند، عشق و علاقه فرزندشان بود. آنها معتقد بودند علاقه بعد از ازدواج به وجود می‌آید، اما امروز بسیاری از جوان‌ها تا عاشق نشوند، به ازدواج فکر هم نمی‌کنند! واقعا کدام شیوه برای تشکیل زندگی درست‌تر است؛ شروع یک زندگی عاشقانه یا شروع زندگی به امید عاشقانه شدن؟

برای ازدواج، حتما باید عاشق بود؟

مطالعات نشان داده زوج‌های متاهل یکی از تفاوت‌های اساسی خود را با افراد مجردی که یک شریک جنسی ثابت دارند، عشق بزرگ‌تر و رابطه عاشقانه متقابل یا دوطرفه می‌دانند و در رابطه عاشقانه پیش از ازدواج خود ناامیدی کمتری را احساس کرده‌اند. عشق شدیدتر لزوما با خوشحالی و رضایت بیشتر پس از ازدواج همراه نیست، اما با پایدار ماندن این رابطه مرتبط است. البته ممکن است هرچه افراد عشق بیشتری را تجربه کنند، احساس شادمانی بیشتری هم داشته باشند. پس عاشق بودن و عاشقانه زندگی کردن اثر مطلوب و شناخته‌شده‌ای بر ازدواج دارد.

عشق ضامن خوشبختی است؟

رابرت استرنبرگ، روان‌شناس آمریکایی، در یکی از نظریه‌های معروف خود که به نام «مثلث عشق» مشهور است، برای عشق سه رأس معرفی می‌کند که «صمیمیت»، «کشش جنسی» و «تعهد» هستند.

هر نوع ترکیبی از این سه رأس را می‌توان یک رابطه عاشقانه دانست. به‌شکلی قراردادی، ما رابطه‌ای را که فقط صمیمیت داشته باشد (و نه کشش و تعهد)، «دوستی» ساده می‌دانیم. کشش جنسی به‌تنهایی نوعی عشق را پدید می‌آورد که معادل «شیدایی و نابخردی» است و تعهد تنها «عشق پوچ» نام دارد. پس برای ازدواج که یک رابطه طولانی‌مدت است، به چیزی بیش از یک یا دو جزء فقط نیاز داریم.

«عشق‌های رمانتیک» فاقد جزء تعهد هستند و احتمالا دوام نمی‌آورند.
«عشق‌های ترحم‌آمیز» جزء شهوت را ندارند و در نتیجه ممکن است در آینده با رضایت چندانی در ازدواج همراه نباشند.
«عشق‌های سراب‌گونه» هم فاقد جزء صمیمیت هستند و به خواستگاری یا نامزدی عجولانه‌ای منجر می‌شود که در آنها تصور بر این است که تعهد بر پایه شور و کشش جنسی بنا خواهد شد و نیازی به صمیمیت نیست. از سوی دیگر، عشق‌های شورانگیز پیش از ازدواج ممکن است به‌جای آنکه یک رابطه صمیمانه را نشان دهند و تعهد آینده را پیشگویی کنند، نشان‌دهنده آشفتگی‌های روانی مانند اختلالات خلقی، اختلال انطباقی (برقراری یک رابطه جدید برای جبران فقدان یا ناخشنودی پیش‌آمده که در آن صمیمیت ابرازشده از سوی طرف مقابل به‌صورت اغراق‌آمیزی تصور می‌شود) و اختلالات شخصیت (مانند اختلالات شخصیت مرزی که از جمله با رفتارهای ناگهانی، فکر نشده اما زودگذر و ناپایدار مشخص می‌شود) باشند.

عشقی که نمایانگر «آرمانی‌سازی» معشوق است و در آن عاشق به معشوق معنایی خداگونه می‌دهد، به احتمال بسیار با فرایند مخرب «ارزش‌زدایی» دنبال می‌شود. فرد عاشق، معشوق خود را کامل و بی‌نقص می‌داند و او را تنها کسی تصور می‌کند که قرار است بدبختی‌های زندگی را بزداید و او را به خوشبختی و سعادت برساند. با اولین اشتباه معشوق، این مقام مقدس و معصومانه از او گرفته می‌شود و معشوق گرگی دانسته می‌شود که در لباس گوسفند نمایان می‌شود و تنها هدف او تصاحب عواطف و دارایی‌های عاشق بوده است! به این معنی باید روی عشق‌های شدید پیش از ازدواج تامل کرد. توصیه اکید در چنین مواردی مشاوره با یک روان‌پزشک یا روان‌شناس مجرب است.

«عشق» به تنهایی کافی نیست
همان‌طور که گفتم، عشق پیش از ازدواج به هیچ‌وجه سلامت ازدواج و خوشبختی زوج را تضمین نمی‌کند اما در عین حال، اگر کور و افراطی نباشد، می‌تواند به احساس شادی و رضایتمندی در ازدواج منجر شود. از طرف دیگر، ازدواج با کسی که فرد او را دوست ندارد، خطرناک است و تضمینی وجود ندارد که پس از ورود به زندگی مشترک «عاشق» همسر خود شود. ممکن است کسی به شریک زندگی خود عادت کند، اما لزوما او را دوست نخواهد داشت. از سوی دیگر، باید بدانیم برای یک ازدواج موفق عشق کافی نیست و خصوصیات متعدد دیگری مانند توافق خصوصیات شخصیتی، توانایی‌های جسمی، روانی، عقلی، مالی و شغلی، سازگاری خانواده‌ها از نظر فرهنگ، تحصیلات و طبقه اجتماعی-اقتصادی، نیازها و اهداف مشترک یا هم‌راستا و حتی تفریحات مشترک باید در نظر گرفته شود.

نه سنتی، نه مدرن!

نسل امروز باید تعادلی بین زندگی سنتی و دنیای مدرن پیدا کند و دستیابی به این تعادل گاه بسیار دشوار است. خانواده‌ها باید بدانند آنکه قرار است این زندگی مشترک جدید را تاب بیاورد و فراتر از آن، احساس خشنودی، خوشحالی و رضایت کند، فرزند آنهاست، نه خود آنها. جوانان هم باید بدانند از تجربه و صلاحدید پدران و مادران بی‌نیاز نیستند و قرار نیست به‌خاطر یک رابطه هیجانی و احساس به تمام قداست و پشتوانه خانوادگی که هویت آنها را دربردارد و تضمین‌کننده حمایت‌های آینده است، پشت کنند. متاسفانه گاهی شاهد تهدیدهای والدین یا فرزندان در مقابل یکدیگر هستیم. چنین مسائلی نتیجه‌ای جز نارضایتی هر دو طرف (هم والدین و هم فرزندان) را دربرندارد و محبت، صمیمیت و یکپارچگی خانواده را تهدید می‌کند.

شاید افراد تصور کنند دلیل ندارد عاشق همسرشان باشند و همین‌که احترام و علاقه‌ای نسبی بینشان باشد، کافی خواهد بود! اما همان‌طور که عشق برای خوشبختی و رضایت از رابطه زناشویی کافی نیست، نمی‌توان امید داشت رابطه‌ای که فقط بر پایه احترام و علایق سطحی است، دوام داشته باشد. اگرچه ممکن است به‌دلیل برخی ملاحظات مانند تابوی خانوادگی، اجتماعی و سنتی طلاق یا ترس از تنها ماندن یا احساس ناتوانی در اداره زندگی به‌تنهایی و گاه به‌خاطر وجود فرزندان، چنین روابطی «تحمل» شود.

منبع: نوعروس دات کام

هژمونیِ گفتمانِ اصالتِ عشق و تاخیر در ازدواج

۱۴۴ بازديد
چگونه عشق به عامل اصلی افزایش سن ازدواج جوانان تبدیل می شود؟
تندرست نیوز-علیرغم رویه غالب و گرایش شخصی نگارنده در تحلیل ساختاری از پدیده های اجتماعی، و برخلاف تحلیل های موجود از بحران تاخیر در ازدواج جوانان که بر پیوند وثیق این پدیده با ساختارهای اقتصادی و اجتماعی تاکید دارند، ترجیح نگارنده به ارائه یک الگوی تحلیل عاملیتی از این واقعیت می باشد.
یکی از مهمترین مصادیق تحولات فرهنگی در جامعه ایرانی در دهه های اخیر، تحول در الگوهای همسرگزینی و ازدواج است که با تحولات معنایی عشق در دنیای مدرن پیوند وثیق پیدا می کند. در گذشته کنشگر اصلی و فعال در امر ازدواج جوانان، خانواده به معنای گسترده آن بود و گفتمان حاکم بر مناسبات عاطفی زن و مرد بر سه عنصر «ازدواج»، «خانه» به مثابه جغرافیای تمرکز کنش عاطفی، و «عشقِ منحصر و پایدار» تاکید داشت. کنش عاطفی و جنسی زن و مرد در گذشته به صورت غیر هم ارز و در یک شبکه معنایی برخواسته از نظم اجتماعی جامعه و الگوهای نقشی ناشی از آن شکل گرفته و فهم می شد. اما امروزه تحولات اجتماعی و اقتصادی به شکل گیری موقعیت منعطف و تقریبا هم ارز زن و مرد در روابط اجتماعی منجر شده و کنش عاطفی زن و مرد نیز به تبع آن در فضایی سیال و بدون چارچوب های تعهدزا پیگیری می شود.

اما شاید مهمترین تمایز امر عاطفی در گذشته و امروز به واحد کنشگری در این عرصه مربوط می شود. برخلاف گذشته که واحد کنشگریِ عشق، خانواده به معنای گسترده بود و روابط عاطفی زن و مرد در سپهری یکپارچه و شبکه ای نیرومند از روابط مشابه میان اعضای خانواده و خویشاوندان صورتبندی می شد، در جامعه امروز این واحد کنشگری به فرد تقلیل یافته و او کنشگر فعال در عرصه عشق و ازدواج است. همین تمایز مهم است که به گفتمان اصالت عشق هژمونی بی بدیل بخشیده و برخلاف گذشته که ازدواج را مقدمه عشق می دانستند، امروزه عشق دریچه ورود به زندگی مشترک محسوب می شود.

ویژگی متمایز دیگر عصر مدرن هویت متکثر و نوعی جبر انتخابِ مدام است. امروزه آدمی خود را هر لحظه در وضعیتی پر از «گزینه» مشاهده می‌کند که ناگزیر است هر آن یکی را برگزیند. از این رو کسی نمی‌تواند خود را از وضعیت رو به تکثر که هر روز بر گزینه‌های پیش‌رو افزوده می‌شود کنار گذارده و به یک گزینه ثابت یا به یک سرنوشت مشخص قناعت بورزد. در وضعیت متکثر جهان امروز، امر عاطفی نیز ماهیتی متکثر و متنوع پیدا کرده و عشق از وضعیت اسطوره ای و استعلایی خود در گذشته به امری زمینی و این جهانی تبدیل می گردد.

شاید بهترین تعابیر و تحلیل ها از عشق در دنیای مدرن را در عبارات گیدنز و باومن در توصیف عشق می توان یافت. عشق به مثابه صدفه ای که مرزهای تعهدپذیری، پایداری و انحصارطلبی را از پیش روی خود برداشته است و متاثر از روحیه مصرف گرایی دنیای مدرن، به معشوق به چشم کالای مصرف شونده می نگرد. تعهد در عشق به مثابه دامی تلقی می گردد که ممکن است درهای پیش روی فرد را به سوی احتمالات عاشقی دیگر ببندد و افراد همواره سعی می کنند در روابط عاطفی خود از این تعهد دوری کنند. عشق در این وضعیت خیلی زودهنگام شکل گرفته و سریعاً به اوج خود رسیده و در پی آن باشتاب و بدون هیچ انتظاری وصال رخ می‌دهد و آنگاه بعد از وصال نیز نوعی از نفرت و فراق به وجود می‌آید.

واضح است که در این شرایط عشق به مثابه مقدمه و دریچه ورود به زندگی مشترک طولانی مدت اساسا تحقق نمی یابد و تکرار تجربه های عشقی زودگذر چه بسا به بدبینی های عمیق و سرخوردگی های مفرط از رابطه با جنس مخالف در افراد به ویژه در میان دختران منجر می شود. در این شرایط که تمامی عناصر فرهنگ مدرن از رسانه ها تا نظامات مشاوره ای، آموزشی و تربیتی و... مشغول برساخت همین تصویر از عشق برای افراد هستند و آن را به مثابه امری مقدس و لازمه ورود به زندگی مشترک می دانند، جوانان در پی یافتن «نیمه گمشده» خود سرگرم تکرار تجربه های عشقی خود شده و به ازدواج و تشکیل خانواده به دیده تردید می نگرند.

نویسنده: ابوالفضل اقبالی

قوانین قهرکردن دررابطه ی زناشویی

۱۲۷ بازديد

قهر کردن یک نوع خشم و عصبانیت موذیانه است که میتواند به روابط آسیب جدی بزند.
قوانین قهر کردن

1) حق نداریم به خانواده های هم توهین کنیم.
2) حق نداریم مسایل و مشکلات کهنه رو مطرح کنیم. تو هر دعوا فقط راجع به همون موضوع بحث میکنیم.
3) شام و ناهار نپختن و شام و ناهار نخوردن نداریم. همه اعضا مثل حالت عادی باید برای غذا حاضر باشن.
4) سلام و خداحافظی در هر صورت لازمه
5) هیچکس حق نداره جای خوابشو عوض کنه.
6) هر کس برای آشتی پیش قدم بشه اون یکی باید براش کادو بخره.
7) حق نداریم اشتباه طرف مقابلو تعمیم بدیم . مثلا عبارت تو همیشه.... ممنوعه. چون اینکار دعوا رو به اوج میرسونه.
8) باید به هم فرصت بدیم که هرکی راجع به دیدگاهش نسبت به موضوع دعوا پنج دقیقه صحبت کنه و طرف دیگه هم پنج دقیقه زمان برای پاسخگویی داره و بعد اگه حرفی باقی موند باید به فردا موکول بشه تا سر و ته بحث مشخص باشه

اگر افراد می توانستند یاد بگیرند که آنچه برای من خوب است لزومی ندارد که برای دیگران هم خوب باشد، آنگاه دنیای شاد و خوشایندتری می داشتیم.!

♦️تئوری انتخاب
به ما می آموزد که دنیای مطلوب من، اساس و شالوده زندگی من است و نه اساس و شالوده زندگی دیگران.!

منبع: کتاب تئوری انتخاب
نوشته: ویلیام گلسر

ازدواج و همسریابی در روزگار ما و اینترنت

۱۳۵ بازديد
ازدواج و همسریابی مقوله بسیار مهمی از زندگی هر فردی میباشد که اساساً بسته به نحوه انتخاب چنین امر مهمی می‌توان نسبت بسیار مهمی از سعادتمندی زندگی را منوط به این امر دانست.
یک انتخاب درست می‌تواند خوشبختی فرد را تضمین نموده و در مورد سعادتمندی این شخص نظر اساسی را ارائه نمود.
نحوه تصمیم‌گیری در چنین امر بسیار مهمی همیشه در نظر مردم جای سوال بوده است همیشه مردم از خود پرسیده اند چگونه است که بعضی از ازدواج ها با تمام علاقه ای که صورت می‌گیرد به سادگی فرو می پاشد و منجر به طلاق می گردد ولیکن عده دیگری از ازدواج‌ها پایداری خود را به همراه عشق حفظ میکند.
پرسش دیگر آن است که چگونه است که در جهان جدید نحوه همسریابی با جهان گذشته تفاوت اساسی نموده است و ملاک‌ها و معیارهای فردی هر شخص بسته به عصر جدید امکان تفاوت دارد در حالی که در جهان گذشته می‌شد ملاک‌ها و معیارهای تقریباً واحدی را در مورد ازدواج در نظر گرفت؟
در این میان عصر ارتباطات فرا رسیده است است و فضای مجازی و اینترنت نقش اساسی در زندگی انسان عصر مدرن ایفا می کند پاسخ به این پرسش که آیا امکان استفاده از فضای مجازی برای ازدواج و همسریابی امکان‌پذیر است نیز ذهن افراد را درگیر خود نموده است.
عده‌ای همچین امری را صحیح نمی دانند تداوم یک ازدواج از طریق فضای مجازی و سایت همسریابی صورت می‌گیرد را سهل و آسان نمی دانند،البته دوام و بقا و تداوم یک عشق در ازدواج هیچگاه سخت و آسان نبوده است ولیکن امروزه بیشتر افراد فکر میکنند که ازدواج از طریق همسریابی بیشتر مصداق چنین امری است،و این موجب گردیده است که مخالفت‌های آشکار و پنهان خویش را با این امر نشان دهند.
اما باید همیشه تکیه ما به نگاه علمی و آمار و احتمالات خاص باشد بدون نشانه و بدون استفاده از تجربه و آزمایش به سادگی نظریه پردازی کردن کار نابجا است.
باید تحقیق شود که چند درصد ازدواج ها که از طریق فضای مجازی و سایت همسریابی صورت گرفته است منجر به جدایی و طلاق شده است و چند درصد ازدواج هایی که به سبک آشنایی سنتی و یا حتی دوستی های خیابانی صورت گرفته است شامل چنین امری است. بعد از اینکه این پرسش ها پاسخ داده شد شاید بتوان قضاوت مناسبی در مورد این امر نمود تحقیق های میدانی که از طریق برخی از کارشناسان در مورد نظر ما صورت گرفته است گویای این امر است که نسبت ازدواج هایی که به طلاق انجامیده است در مورد هر کدام از شیوه های همسریابی چندان تفاوت فاحشی با هم ندارند.
این گمانه ناصری که آشنایی های فضای مجازی در امر ازدواج به سادگی منجر به طلاق خواهد شد گمان نابه‌جا است البته شایان ذکر است که میزان بازدهی یک سایت همسریابی نسبت به تقاضا کنندگان ازدواج در آن کم است خود به علت نگاه منفی جامعه نسبت به ازدواج از طریق سایت همسریابی می باشد نگاه مثبتی در جامعه حاکم بود میشد بازدهی سایت همسریابی را افزایش داد و رفته رفته به نهادینه شدن انتخاب همسر از طریق فضای مجازی امیدوار بود.
اما آسیب‌های متعدد بر آشنایی ها در فضای مجازی بسیار زیاد است علت آن هم به این امر باز می‌گردد که نظارت صحیح از طریق دولت در سایت‌های همسریابی اعمال نمی گردد دولت نمی‌کند که از کنار این امر به سادگی بگذرد د و گرنه اگر در سایت‌های همسریابی احراز هویت صحیح از طریق نهادهای قانونی صورت می‌گرفت هیچ فردی به خود اجازه نمی داد که در این سایت ها به فریب و کلاهبرداری بپردازد.
راهکاری که میشود برای دور ماندن از آسیب های فضای مجازی و سایت های همسریابیارائه داد این است که سایت‌های همسریابی حتماً با مجوز سازمان وزارت ورزش و جوانان و سازمان ثبت احوال به علت احراز هویت ثبت نام کنندگان در سایت همسریابی،به فعالیت بپردازند ونیز پلیس محترم در برخورد با قانون شکنان در فضای مجازی و البته کلاهبرداران قاطعانه برخورد کرده و اجازه هیچ گونه سوءاستفاده را به افراد خاطی ندهد

درمان دلزدگی زناشویی چیست ؟

۱۳۷ بازديد

1- توقع هایتان را منطقی و منصفانه کنید
روانشناسان می گویند توقع های غیرمنطقی، بیشترین ارتباط را با دلزدگی زناشویی دارد. اینکه ما باور داشته باشیم توافق نداشتن، باعث تخریب رابطه است اولین باور غیر منطقی است.
باید یاد بگیریم اختلاف نظر طبیعی است و نباید آن را منفی تفسیر کنیم. اینکه باور داشته باشیم رفتارهای همسرمان تغییر نمی کند هم غیرمنطقی و غیرمنصفانه است.
البته اینکه فکر کنید می توانید از همسر امروزتان، انسان دیگری خلق کنید هم کاملاً اشتباه است. اینکه توقع داشته باشیم همسرمان ذهن ما را بخواند هم غیرمنطقی است. باید خودمان نیازهایمان را به زبان بیاوریم و توقع نداشته باشیم همسرمان ذهنمان را بخواند.

2- خودتان، رابطه را تازه نگه دارید
در روزهای اول پس از ازدواج، همه چیز تازه و هیجان برانگیز است اما وقتی که همه چیز تکراری شد، زن و شوهر کم کم از هم دلزده می شوند.
در این مواقع گذاشتن انرژی برای رابطه می تواند آن را همچنان هیجان برانگیز نگه دارد. سعی کنید همسرتان را غافلگیر کنید، هر چند وقت برنامه دو نفره هیجان برانگیزی برای هم بگذارید.

به هم ابراز احساسات کنید. اگر مشکلی هم پیش آمد با هم مطرحش کنید
یا با مشورت گرفتن از یک مشاور خانواده آن را حل کنید
روانشناسی ازدواج و خانواده

تذکر مهمی مهم به خانومها که باید بخوانند

۱۱۲ بازديد



خیلی از ماها سیاست های زنانه رو از صفر شروع کردیم،

سه تفاوت زن و مرد از نظر جنسی

۱۴۲ بازديد


معمولا زن ها بعد از دوش آب گرم از نظر جنسی برانگیخته می شوند و میل بیشتری برای برقراری ارتباط جنسی دارند، اما آقایان بعد از دوش آب گرم خواب آلود می شوند.



معمولا خانم ها در حین رابطه جنسی از شنیدن جمله های عاشقانه و اروتیک و سکسی خوششان می آید(مثلا:وای تو داری منو دیوانه می کنی)، اما آقایان از شنیدن کلمه ها ی عاشقانه و سکسی بیشتر خوششان می آید(مثلا:جانم، تندتر و یا شنیدن اسمشان).



از نظر میل جنسی خانم ها با توجه به تغییرات هورمونی مثل ماه می مانند. گاهی ماه کامل است(میل زیاد)، گاهی ماه نیمه است(میل متوسط)، و گاهی ماه دیده نمی شود(میل خیلی کم یا اصلا نیست). اما آقایان خورشید همیشه تابان اند. مگر اینکه شب شود و خواب باشند یا هوا ابری باشد و خورشید دیده نشود(بر اثر خستگی، مشغله ذهنی و...).

همسر_وابسته

۱۴۴ بازديد


همسرم به خانواده اش وابسته است...چه کنم؟؟


اولأ که وابستگی به خودی خود بد نیست!

وابستگی عاطفی زمانی نامطلوب و خطرناک می‌شود که روی عملکرد افراد تأثیر منفی بگذارد و استقلال، اظهارنظر و خلاقیت را از آن‌ها بگیرد‼️


اگر همسر شما از لحاظ عاطفی به خانواده‌اش وابسته است و باعث شده که شما احساس کنید نیازهای روحی و عاطفی شما تامین نمی‌شود حق دارید که از این وضعیت ناراحت باشید...


و اما راهکارها:


در ابتدا برای اینکه این مشکل را حل کنید به جای جبهه گیری سعی کنید به این نیاز همسرتان احترام بگذارید.

سعی کنید رابطه عاطفی خود را با همسرتان بیشتر کنید و احساس صمیمیت بیشتری بین خودتان به وجود بیاورید.

هنگامی که همسرتان به طور مستقل درباره موضوعی اظهار نظر می‌کند حتما وی را تحسین و تشویق کنید. اعتماد به نفس او را بالا ببرید.

یادتان باشد!آدم ها به سمت کسانی می روند که بیشتر ازهمه تحویلشان می گیرند و تأییدشان می کنند!!


هیچ وقت به همسرتان پیشنهاد قطع ارتباط با خانواده‌اش را ندهید‼️فراموش نکنید که این موضوع باعث موضع گیری و لجاجت بیشتر وی خواهد شد.

همچنین تجربه وارد شدن در گروه‌های دوستی نیز یکی دیگر از مهارت‌هایی است که به مستقل شدن همسرتان کمک می‌کند.